نویسنده: بجستان چهارشنبه 84/1/3 ساعت 5:40 عصر
دوستان عزیزم سال نو مبارک
باز کن پنجره هاراکه نسیم روز میلاداقاقیهاراجشن میگیرد
وبهار روی هر شاخه،کنارهربرگ شمع روشن کرده است
همه چلچله هابرگشتندوطراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است ودرخت گیلاس هدیه جشن اقاقیهارا
گل به دامن کرده است
بازکن پنجره هاراای دوست حالیامعجزه باران را باور کن
وسخاوت را درچشم چمنزار ببین ومحبت رادرروح نسیم که دراین
کوچه تنگ باهمین دست تهی روز میلاداقاقی هاراجشن میگیرد
خاک جان یافته است نکندسنگ شوی نکند بااین همه شور دلتنگ شوی باز کن پنجره هارا وبهاران را باورکن